2007
شاه ما باری برای کاهلان
گنج می بخشد به هر دم رایگان
الصلا یاران به سوی تخت شاه
گنج بی رنج است و سود بی زیان
چشم دل داند چه دید از کحل او
نور و رحمت تا به هفتم آسمان
خود چه باشد پیش او هفت آسمان
بر مثال هفت پایه نردبان
ای به صورت خردتر از ذره ای
وی به معنی تو جهان اندر جهان
ای خمیده چون کمان از غم ببین
صد هزاران صف شکسته زین کمان
در نشان جویی تو گشته چارچشم
وآنگه اندر کنج چشمت صد نشان
هر نشانی چون رقیب نیکخواه
می برندت تا به حضرت کشکشان
2008
می بده ای ساقی آخــرزمان
ای ربـوده عقل های مردمان
خاکیان زین باده بر گردون زدند
ای می تــو نــردبان آسمان
بشکن از باده در زندان غم
وارهان جـان را ز زندان غمان
تن به سان ریسمان بگـداختـه
جان معلق می زند بر ریسمان
ترک ساقی گشت در ده کس نماند
گرگ ماند و گوسفند و ترکمان
چون رسید این جا گمانم مست شد
دل گرفتـه خوش بغل های گمان
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 725
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1